15 مرداد سالروز ورود پیام الملوک به عرصه ی زندگی!
امروز ما متولد میشویم! یادش بخیر؛ دوران بچگی... روز تولدم مهمانی داشتیم، اقوام می آمدند، دور هم بودیم، کیک میخوردیم، کادو میگرفتیم، میخندیدیم، و بعد از رفتن مهمان ها تا ساعاتی از نیمه شب در فکر کادو ها بودیم که فردا با آن ها چه کنیم و شیرینی های باقی مانده را چه زمانی بخوریم! 100% تکرار این وقایع، ممکن نیست! خوب یا خیلی خوب (!) گذشت!
البته با این خاطره های خوب نیز بنده رضایت به بازگشت به دوران کودکی را ندارم! وقتی به آن دوران فکر میکنم فضایش برایم دلگیر است! ما را همین شیوه ی بی برگشت زندگی کفایت میکند!
امروزه کادویمان، نهایت، خلاصه میشود به هدیه ی نقدی از طرف والدین (که خودمان این گونه را بسیار میپسندیم) و نیز یک کادو از طرف پسر عمه ی مان که تا یاد داریم از ایشان هرساله کادو گرفته ایم!
کل خوشی مان تا همین نیمه ی تابستان، یعنی روز تولدمان، هست زیرا پس از آن وارد نیمه ی دوم و پایانی تعطیلات میشویم و روز شمار مدرسه آغاز میشود! ولی چه کنیم که میگذرد!
بس است دیگر! مولودمان پیروز، هر روزمان مولود!!!
.
.
.
((یکی حساب کند که ما اکنون چندسالمان است! متولد 1377 ! ))
:))
ینی النا بهت هدیه نمیده؟!
یه دونه از همون لنگ ها هم که به طرفت پرتاب کنه باید قدر بدونی... هر چی نباشه خواهر بزرگترت ِ :دی
عام 19 سالت شد دیگه!
ضمناٌ
خودمونیمـــــا
شومام دهه هشتادی محسوب میشی! :))))