شعری با صدای من, گوش کنید و نظرتونو بگید, بی زحمت!
بنده شعر "در آن لحظه" از مهدی اخوان ثالث رو خوندم,حال کردم,صدامو ضبط کردم! اینو بشنوید و بگید صدای من برای گویندگی و اینچیزا چطوریه!
این شما و این شعر در آن لحظه با صدای من:
*صدای اسپیکر رو زیاد کنید تا بشنوید!
نظرتون درباره ی صدای من یادتون نره!
اینم متن شعر:
در آن لحظه که من از پنجره بیرون نگاه کردم
کلاغی روی بام خانه همسایه ما بود
و بر چیزی ، نمیدانم چه ، شاید تکه استخوانی
دمادم تق و تق منقار می زد باز
و نزدیکش کلاغی روی آنتن قار می زد باز
نمی دانم چرا، شاید برای آنکه این دنیا بخیل است
و تنها می خورد هرکس که دارد.
در آن لحظه از آن آنتن چه امواجی گذر می کرد
که در آن موجها شاید یکی نطقی در این معنی که شیرین است
غم ، شیرین تر از شهد و شکر می کرد
نمی دانم چرا شاید برای آنکه این دنیا عجیب است ،
شلوغ است ،
دروغ است و غریب است
در آن موجها شاید در آن لحظه جوانی هم
برای دوستداران صدای پیرمردی تار می زد باز
نمی دانم چرا، شاید برای آنکه این دنیا پر است از ساز و از آواز
و بسیاری صداهایی که دارد تار و پودی گرم ،
و نرم ،
و بسیاری که بی شرم
در آن لحظه گمان کردم یکی هم داشت خود را دار می زد باز
نمی دانم چرا شاید برای آنکه دنیا کشنده ست
دد است ،
درنده ست ،
بد است ،
زننده ست ،
و بیش از این همه اسباب خنده ست .
در آن لحظه یکی میوه فروش دورگرد بد صدا هم
دمادم میوه پوسیده اش را جار می زد باز
نمی دانم چرا شاید برای آنکه این دنیا بزرگ است
و دور است ،
و کور است ،
در آن لحظه که می پژمرد و می رفت
و لختی عمر جاویدان هستی را
به غارت با شتابی آشنا می برد و می رفت ،
در آن پر شور لحظه
دل من با چه اصراری ترا خواست
و می دانم چرا خواست ،
و می دانم که پوچ هستی و این لحظه های پژمرنده
که نامش عمر و دنیاست ،
اگر باشی تو با من ، خوب و جاویدان و زیباست