!صفحه ی شخصی پیامُ الملوک

!...آن پادشاهِ خوش سلوک

!صفحه ی شخصی پیامُ الملوک

!...آن پادشاهِ خوش سلوک

دوشنبه, ۱۳ مرداد ۱۳۹۳، ۰۸:۱۵ ب.ظ

سفرنامه ی پیام الملوک (بخش 1)

روز عید فطر اینجانب به همراه چندجانب (!) به مسافرتی 3 روزه به سمت شهرکرد رفتیم. این مسافرت شروعی بود برای اولین خاطره نویسی بنده! این خاطرات در طول مسافرت و درشرایط مختلف جوی، زمانی، مکانی نوشته شده که آن ها را به تدریج با نام "سفرنامه ی پیام الملوک" در این وبلاگ مینویسم!
*پیام الملوک، آن پادشاه خوش سلوک، لقب ابداعی اینجانب هست!
*در پایان هر خاطره قسمتی با عنوان "موسیقی متن" وجود داره که اون رو با توجه به صدا و یا آهنگی که پس از نوشتن خاطره ی مورد نظر میشندیم به عنوان پایانی برای اون بخش از سفرنامه آوردم!

این شما و این سفرنامه ی پیام الملوک که بدون مقدمه و از اوج سفر آغاز شده:



بخش اول (1393/5/7)  (ساعت 11:10:45 ظهر)

با تأخیر همیشگی، مسافرت به صورت رسمی آغاز گردید. لکن مدتی نگذشت که ترافیکی سنگین، که راهزن راه های امروزیست، راه ما را سد کرد. چهارچرخان* طوری درهم فرو رفته بودند که بلانسبت شما، هیچ پرایدی صاحبش را نمی شناخت! بالاجبار در جاده ی نیسان رو* انداخته و گرد و خاکی بلند نمودیم. پس از گشایش راه، با چهارچرخان به تاخت میراندیم...

موسیقی متن: از تمــــوم قصـــه ها دلبـر زیـبا تویی
            دلبر رعنا تویی، اول تویی، آخر تویی

*چهارچرخ: چهارپای دیروز، چهارچرخ امروز.
*نیسان رو: مال رو، جاده ای که در شأن چهارچرخان نباشد.
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۳/۰۵/۱۳

نظرات  (۱)

=))
هیچ پرایدی صاحبش را نمی شناخت!
پاسخ:
بلانسبت البته!

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">